(فیلم و تصاویر) همه چیز درباره Tenet جدیدترین فیلم کریستوفر نولان؛ tente وارونگی زمان و سرانجام جهان
به گزارش آی تی گپ، انگاشته یا تِنِت (به انگلیسی: Tenet) یک فیلم آمریکایی در ژانر علمی تخیلی اکشن دلهره آور به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی کریستوفر نولان است که در سال 2020 اکران شد. جان دیوید واشنگتن، رابرت پتینسون، الیزابت دبیکی، مایکل کین، کنت برانا و آرون تایلر-جانسون ستارگان فیلم هستند. داستان فیلم دربارهٔ دو جاسوس حرفه ای است که در راه جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم درگیر یک ماجرای پیچیده می شوند.
نولان بیشتر از پنج سال بر روی فیلم نامه کار کرد که شامل تحقیقات او دربارهٔ مسائلی همچون پیکان زمان نیز می شد. کار فراوری فیلم به صورت رسمی از اواخر سال 2018 شروع شد. در مارس 2019 تیم بازیگران تکمیل شد. تنت انگاشته در طی سه ماه و در هفت کشور جلوی دوربین رفت. فیلم ابتدا قرار بود در ماه ژوئیهٔ 2020 به روی پرده برود، اما به دلیل شیوع کووید 19، نمایش آن دو بار به تأخیر افتاد. فیلم در تاریخ 2 سپتامبر 2020 توسط برادران وارنر به صورت آی مکس، 35 میلی متری و 70 میلی متری اکران شد.
الیزابت دبیکی در فیلم تنت (Tenet)
تنت با نظرات مثبت منتقدان همراه بود. گروه بازیگری و وجه فنی فیلم ستایش شد. اما از نظر پیچیدگی و گنگ بودن داستان و ضعف در شخصیت پردازی مورد انتقاد نهاده شد. فیلم 357 میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد در حالی که 200 میلیون دلار بودجهٔ ساخت آن بوده که انگاشته را به یک بمب گیشه تبدیل می نماید. مهم ترین دلیل شکست فیلم در گیشه، اکران آن در زمان شیوع کرونا اعلام شد.
همه چیز درباره Tenet فیلم جدید نولان؛ از نقد فیلم تا آمار گیشه
خلاصه داستان Tenet
طبق خلاصه داستان منتشر شده تنت درباره دو جاسوس بین المللی حرفه ای است که برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی سوم، درگیر ماجرا و توطئه ای پیچیده می شوند؛ یک فناوری بی مانند که امکان وارونگی زمان را به بشر داده است.
وارونگی مورد نظر در فیلم تنت: وارونگی زمان یعنی افرادی با تکنولوژی کوانتوم توانسته اند جهت حرکت زمان را معکوس نمایند. از دید این افراد، همه چیز جهان در جهت عکس حرکت می نماید. برای مثال، امواج دریا زیر کشتی، به جای این که به جلو پرتاب شوند، به درون کشیده می شوند و تمام ماشین ها در اوتوبان دنده عقب حرکت می نمایند. دیالوگی در یکی از تریلر های این فیلم به مفهوم وارونگی زمان اشاره دارد: تو گلوله را شلیک نمی کنی. تو داری آن را می گیری.
تریلر فیلم انگاشته (Tenet) آخرین اثر کریستوفر نولان
البته یکی از فرضیات پررنگ هواداران کریستوفر نولان این است که فیلم تنت در رابطه با یک مامور مرده با بازی دیوید واشینگتون است که گویا در زندگی پس از مرگ دوباره اجیر شده و به او یک ماموریت داده اند. البته مقصود از زندگی پس از مرگ معین نیست و این عبارت می تواند هم به یک آژانس یا سازمان اشاره داشته باشد و هم به زندگی پس از مرگ انسان.
این شخصیت ها در زندگی پس از مرگ، زمان و مکان را به شکل جدیدی تجربه می نمایند. با توجه به جلوه های موجود در تریلر فیلم تنت که حاوی ماشین های وارونه شده و قایق های در حال گذر معکوس است، می توان حدس زد که فیلم تنت قرار است رویکردی کاملا جدید و ناآشنا به واقعیت و رئالیتی داشته باشد.
جان دیوید واشینگتن در پوستر تنت (Tenet)
بازیگران فیلم Tenet
از ستاره های فیلم Tenet می توان به جان دیوید واشینگتون (John David Washington) اشاره نمود که قبل از این او را در آثاری همانند Ballers و BlackkKlansman دیده ایم. ستارگان دیگر فیلم تنت رابرت پتینسون (Robert Pattinson) و الیزابت دبیکی (Elizabeth Debicki) هستند. دبیکی را قبل از این در آثاری همانند Widows و Guardians of the Galaxy, Vol. 2 دیده ایم. علاوه بر گزینه های گفته شده، در فیلم تنت شاهد حضور مایکل کین (Michael Caine) و کنت برانا (Kenneth Branagh) نیز هستیم.
جان دیوید واشینگتن در نمایی از تنت (Tenet)
نظر منتقدان درباره تنت؛ فیلمی باشکوه یا ترکیبی از چند بلاکباستر
در حالی که به تازگی به منتقدان اجازه داده شد تا به صورت رسمی نقد های تنت کریستوفر نولان را منتشر نمایند، این فیلم نظرات مختلفی برانگیخته است.
به گزارش آسوشیتدپرس، تماشای تنت برای منتقدان تجربه متفاوتی بوده است.
گای لاج منتقد ورایتی می گوید تنت پیش از پاندمی جهانی کووید-19 هم داشت به عنوان عظیم ترین رخداد سینمایی سال مطرح می شد و جدیدترین پروژه کریستوفر نولان توانسته بود توجه خیلی ها را جلب کند، اما پیامد های پاندمی برای این فیلم و اکران آن در چنین دورانی از اضطراب و بی نظمی، آن را حتی جالب تر نموده است.
او می نویسد:، اما این در عین حال فقط یک فیلم هم هست: فیلمی عظیم، زیبا و به شدت لذت بخش که برای مخاطبانی که مدت هاست احتیاجمند یک منظره فرار باشکوه و ساخته شده در مقیاس آی مکس هستند، مسرورنماینده خواهد بود.
لزلی فلپرین از هالیوود ریپورتر نقد خود را با اشاره به این نکته شروع کرد که بعد از ماه ها تاخیر و با توجه به اینکه مخاطبان باید تصمیم بگیرند که در میان یک پاندمی می خواهند به سینما ها بروند یا خیر، فشار زیادی درباره اکران تنت وجود دارد.
جان دیوید واشینگتن در تنت (Tenet)
او این فیلم را به قرص زاناکس تشبیه کرد و نوشت: مانند زاناکس، این فیلم باعث می شود حس غوطه ور بودن بکنید، حیرت زده بشوید و تا حدودی منظره های آن شما را آرام نمایند. اما در عین حال سر شما آنقدر حس می نماید در ابرهاست که تنها راهی که دارید این است که آرام بمانید و سعی کنید ذهن تان را مانند یک بالن که توسط امواج دریایی و هوای داغ تکان می خورد، این سو و آن سو ببرید.
جسیکا کلنگ منتقد نیویورک تایمز فیلم جدید نولان را برداشت زمان شکن او از جیمز باند خواند و گفت الان جهان دنبال فیلمی می شود که بتواند ناجی باشد و تنت همین فیلم است. او به این نکته اشاره نمود که این نخستین بار هم نیست و نولان با غول هایی از جمله تلقین، میان ستاره ای و دانکرک گیشه های تابستانی را نجات داده و سه گانه شوالیه سیاه او هم شراکت بین برادران وارنر و دی سی را نجات داد.
او نوشت: این فیلم به طور غیرقابل انکاری لذت بخش است، اما عظمتش فقط نمایانگر شنمایندگی خوش ذهن بودن ظاهری اش است. نولان با فاصله بسیار زیاد کارگردان اصلی فیلم هایی است که نبوغ بصری خیره نماینده را با رضایت آرامش بخش یک سودوکو مخلوط می نماید. در پس زمینه این برند خودخلق شده در زمینه سرگرمی هوشمندانه، تنت با تمام انتظار ها جور در می آید، غیر از این انتظار که باید بتواند از تمام انتظارات فراتر برود. دایره وار بودن این بحث را ببخشید: یکی از اثرات جانبی تماشا کردن حرکت دایره وار بدون توقف تنت است.
نیکولاس باربر از بی بی سی گفت تماشا کردن تنت مثل این می ماند که چند بلاکباستر را همزمان تماشا نموده باشید. او نوشت که این فیلم زیر بار تمام خطوط داستانی و مفاهیمی که داخل آن گنجانده شده له می شود و افزود که این فیلم عملا یک فیلم جیمز باند است که فقط در نیم ساعت آخر خود بازگشت به آینده 2 و لبه فردا را هم چپانده است.
کاترین شوارد از گاردین هم نظر مثبتی راجع به تنت نولان نداشت و نوشت: این فیلمی نیست که ارزش شجاعت روانی رفتن به پرده عظیم برای تماشا را داشته باشد، مهم نیست چقدر هم این کار امن باشد. حتی مطمئن نیستم که بعد از پنج سال، این فیلم ارزشش را داشته باشد که بخواهید شب بیدار بمانید تا آن را از تلویزیون تماشا کنید.
تِنِت؛ شمارش معکوسِ انتها جهان
راهنمایی سوخکیان-ویکی سینما: آخرین فیلم کریستوفر نولان به نام Tenet فیلمی در ژانر علمی-تخیلی است. جهان در تِنِت در آستانۀ نابودی است و قهرمان فیلم با نام Protagonist می خواهد جهان را نجات دهد. آندره سیتور (Antagonist)، رابط بین جهانی فعلی و آیندگان است که می خواهد جهان را نابود کند. در جهان تِنِتاشیاء، آدم ها و محیط، سیر زمانی مستقلی دارند. اشیاء و آدم های معکوس حرکتی وارونه دارند، مثل فیلمی که در صفحۀ مانیتور از آخر به اول پخش شود.
آیندگان الگوریتمی ساخته اند که می تواند جهت زمانی محیط را نیز معکوس کند و این به معنای انتها جهانست. برای این که این الگوریتم بتواند به هدفش برسد باید 9 قطعۀ آن کنار هم قرار بگیرند. آندره سیتور 8 قطعه از این الگوریتم را دارد و قطعه نهم، قطعه 241 است که شخصیت های فیلم به دنبال به دست آوردن آن هستند.
کشمکش فیلم در دو سطح موازی بین قهرمان و سیتور برای یافتن این قطعه، و همچنین بین قهرمان و سیتور بر سر عشق به کاترین (همسر سیتور) است. اگر روایت، اهمیت قطعۀ 241 را بسیار پررنگ می نماید، تمهیدات بصری فیلم کاترین را به مثابه حضور عواطف انسانی مهم جلوه می دهد.
کنت برانا در فیلم سینمایی تنت (Tenet)
جهان داستانی تِنِت جهان پیچیده ای است. فهم ارتباط بین شخصیت ها، کنار هم قراردادن رویداد ها و درک تبیین های علمی پدیده های این جهان، حتی با چند بار دیدن فیلم هم به تمامی حاصل نمی شود. اما نباید به دنبال تبیین منطقی و عقلانی هر آنچه در فیلم اتفاق می افتد باشیم به نظر می رسد باید به فیلم ساز اعتماد کنیم و جهان فیلم را هر چقدر هم عجیب بپذیریم.
فیلم سرنخ هایی می دهد که بتوانیم منطق این جهان را بفهمیم. مثلاً شخصیت های معکوس ماسک می زنند، چون هوا از ریۀ معکوس رد نمی شود. یا رنگ صحنه ها دلالت های زمانی دارد: وقتی رویداد های دو خط زمانی (زمان رو به عقب و زمان رو به جلو) هم زمان اتفاق می افتد رنگ صحنه ها تمایزی آشکار به خود می بیند. موسیقی فیلم هم با فراز و فرود های خود، توجه بیننده را به اجزائی در صحنه جلب می نماید. حرکات رو به عقب شخصیت ها یا ماشین ها یا اشیاء هم راهنما های سرراستی هستند. اما با این وجود، فرم روایی فیلم -همچون جهان داستانی- معماگونه و پیچیده است. از جمله این که چندین صحنه در فیلم تکرار می شود مانند ماجرای فرودگاه اسلو، صحنه تعقیب وگریز قهرمان و سیتور برای دزدیدن قطعه 241 در میان ماشین های سنگین، صحنۀ اعتراف قهرمان برای مکان مخفی کردن قطعه 241 و یا صحنۀ عشق بازی کاترین و سیتور روی قایق. از این روی می توان دریافت که رخداد های تکرارشونده، سیر خطی نداشته و زمان روایی گاهی به عقب و گاه به جلو در نوسان است -مانند همان منطق زمانی که در جهان داستان حکم فرماست.
رابرت پتینسون در فیلم تنت (Tenet)
در بسیاری از صحنه ها (مثل صحنۀ گفت وگوی قهرمان با نیل و باهر) دوربین حرکتی دایره ای دارد، حرکت ماشین معکوس ساز هم دایره ای است که هر دو بر روایت غیرخطی داستان تاکید می نمایند. فرم روایی به همین اکتفا نمی نماید بلکه صحنه های تقاطع این دو خط سیر هم در فیلم بازنمایی می شود. برجسته ترین صحنۀ این تقاطع، مشاخصۀ قهرمان با خودش در فرودگاه اسلو است.
اما پیچیده ترین حالت وقتی است که آیندگان با حملات گازانبری زمانی بر این جهان می شورند. یعنی عده ای از آینده در حرکتی رو به عقب (معکوس) به زمان t می رسند و عدۀ دیگری از آینده به زمان عقب تری از t رفته و بعد با حرکت رو به جلو به زمان t می رسند. شاخص ترین صحنۀ حملات گازانبری در انتهای فیلم اتفاق می افتد که رویارویی دو جبهه آبی و قرمز است. هر دو جبهه می خواهند شرایطی را فراهم نمایند که قهرمان بتواند قبل از مرگ آندره الگوریتم را به دست بیاورد تا جهان را از نابودی نجات دهد. به نظر می رسد فیلم در بازنمایی این پدیدۀ بسیار پیچیده، ناتوان است (گویی هنوز سینما به پای ذهن قصه پرداز سازندگان فیلم نمی رسد). واکنش های دو زمانه، توپ خانه معکوس، دشمنان عادی، دشمنان معکوس و ... حتی اگر در فیلم بازنمایی هم شده باشد، آن قدر مبهم است که به سختی در تور فهم بیننده می افتد!
تِنِت آن چنان با تمهیدات بصری و داستان پیچیده ما را مشغول رمزگشایی می نماید که متوجه نمی شویم نه لحظات عاشقانۀ فیلم، نه لحظۀ انتقام دریافت کاترین، نه آتش دریافت ماشین قهرمان را! هیچ کدام حتی برای لحظاتی کوتاه احساسات ما را برانگیخته نمی نماید. در صورتی که به نظر می رسد دلالتِ حضور شخصیت کاترین و احساسی که بین قهرمان و او شکل می گیرد برای ایجاد فضایی انسانی و نه صرفاً جدالی تکنولوژیک باشد، اما در القای این احساس ناموفق است.
عواطف مادرانۀ کاترین نیز در بروز احساسات انسانی عقیم می ماند (در بهترین حالت می توان آن را نماد نگرانی انسان امروز نسبت به نسل فردا دانست)؛ و نیز، وقتی حتی مرگ قهرمان در میانۀ فیلم علّت حذفش از روایت نیست، بیننده دیگر چه نگرانی و اضطرابی برای موفقیت او در عملیات انتها فیلم باید داشته باشد؟ گویی جهانی امروز بیشتر از این که محتاج خنثی کردن الگوریتم نابودی جهان است احتیاجمند داشتن قهرمانی است که از صحنۀ روایت ها حذف نشود.
کریستوفر نولان در پشت صحنه فیلم سینمایی تنت (Tenet)
نولان چگونه جهان را روایت می نماید؟
احسان زیورعالم -خبرگزاری مهر: بالاخره پس از کش و قوس های بسیار فیلم تازه کریستوفر نولان اکران شد تا شاید هیجان ناشی از سینمای پرانگاره او شکست تجاری ناشی از کرونا را شکست دهد. Tenet - که به فارسی انگاره، اعتقاد و تلقین ترجمه شده است - به تازگی پایش به ایران هم باز شده و فراوری محتوا درباره فیلم به زبان فارسی هم شروع شده است. پیش تر نمره عجیب و غریب منتقدان خارجی به فیلم نظر رسانه های ایرانی را جلب نموده بود و نگاه هواداران نولان به روزشمار پخش نسخه اینترنتی فیلم بود و حالا باید منتظر واکنش منتقدان داخلی به تازه ترین فیلم این فیلمساز مهم سینمای امروز جهان، باشیم.
اما چرا نولان برای سینمادوستان مهم شده است؟ سینمای او چه چیزی درون خود دارد که این چنین برای دیدن اثر جدیدش سر و دست می شنمایند؟ نولان کیست و سینمایش محصول چه جهانیی است؟
پوستر فیلم سینمایی تنت (Tenet)
نولان چه می نماید؟
سینمای کریستوفر نولان واجد نوعی زیبایی شناسی هم راستا با مضامین خاص و تکنیک های سینمایی است. به عبارتی سینمای نولان امضا دارد و با دیدن سکانسی از فیلم فریاد می زنید اوه، فیلم نولان. می توانید قطاری از تکنیک هایی را ردیف کنیم که دو دهه اخیر نولان در مقام فیلمسازی پسامدرن در سینما به کار گرفته است، از تدوین بیضوی تا نورپردازی مستندگونه.
او از معدود فیلمسازانی است که رابطه حسنه ای با ریاضی و فیزیک ایجاد نموده و نخبه های دانشگاهی را با سینما آشتی داده است. مثلاً زمانی که بین ستاره ای اکران شد انبوهی مقالات فیزیکی در باب سیاهچاله ها و کوانتوم با تکیه بر فیلم منتشر شد عموماً هم در شرایط تحسین تا تقبیح.
سبک نولان مصداق شاخص چیزی است که به آن سهل و ممتنع می گوئیم. از قضا آنچه می بینیم داستانی است ساده از کشمکش یک قهرمان؛ اما در باطن با انبوهی از مباحث وجودی و معرفت شناختی همانند تجربه ذهنی، ماتریالیسم، تحریف حافظه، اخلاق انسانی، ماهیت زمان، علیت و ساخت هویت شخصی روبه روییم سبک نولان مصداق شاخص چیزی است که به آن سهل و ممتنع می گوئیم. از قضا آنچه می بینیم داستانی است ساده از کشمکش یک قهرمان؛ اما در باطن با انبوهی از مباحث وجودی و معرفت شناختی همانند تجربه ذهنی، ماتریالیسم، تحریف حافظه، اخلاق انسانی، ماهیت زمان، علیت و ساخت هویت شخصی روبه روییم. شخصیت های او غالباً دچار اضطراب، وسواس و درگیری مبهم اخلاقی اند و با ترس و اضطراب تنهایی، گناه، حسادت و حرص و طمع روبه رو می شوند. نولان مثل بیشتر آدم های روی زمین درگیر پرسش تقدم ماهیت و وجود است. همان چیزی که ما با خودمان مدام تکرارش می کنیم.
سبک نولان چیست؟
به نظر می رسد سینمای نولان، سینمایی پست مدرن است. این نگاه نیز محصول نگاه محتوایی نولان به سینما و البته فرم بیانی اوست. شکست زمانی، دگرگون کردن واقعیت، تلفیق ژانری و از همه مهمتر شالوده شکنی ویژگی سینمای پست مدرن است.
مثال ساده نسخه های بت من کریستوفر نولان است که با هیچ بت من دیگری شباهت ندارد، به زبان ساده نولان شالوده های سینمای مبتنی بر کامیک بوک ها را می شکند تا فیلم خودش را بسازد. سبک بصری نولان قابل تشخیص است. کافی است به محیط و شخصیت ها دقت کنید، این ها اجزای فیلم های نولان و حامل معنایند. اغلب فیلم های نولان در فضای شهری فیلمبرداری می شوند، شخصیت هایش مردان کت پوش اند، رنگ ها در فیلم هایش مات اند، صحنه های تبادل نظر در کلوزآپ های واید با عمق میدان اندک قاب بندی می شوند، نولان شیفته مکان هایی است با معماری مدرن.
از نظر زیبایی شناسی، نولان هوادار سایه های عمیق و محرک حافظه، نورپردازی مستندگونه، کار با دوربین روی دست، صحنه پردازی طبیعی و مکان های واقعی برای فیلمبرداری است. پالت های رنگی (مجموعه رنگ هایی که در فیلم دیده می َشود) وی تحت تأثیر کوررنگی قرمز-سبز است. خودش گفته به شدت تحت تأثیر فیلم های نوآر است، فیلم هایی که در دهه چهل تا شصت با حضور کارآگاه های خسته و شکست خورده و زنان فتنه برانگیز و مجموعه ای از یأس ناشی از جنگ جهانی دوم و لیبرالیسم اوج می گیرند.
الیزابت دبیکی در پوستر فیلم تنت (Tenet)
بین ستاره ای
اما شاید مهمترین وجه سینمای نولان دستکاری در زمان باشد. نمی توان فیلمی از نولان را مثال زد که در آن موقع نقش آفرینی نمی نماید. حتی در دانکرک که به نظر سه داستان موازی با موضوع ماجرای تخلیه ساحل دانکرک در جنگ جهانی دوم است، بعد ها می فهمیم این سه داستان آنچنان هم موازی نبودند، بلکه در زمان های مختلف رخ می دهند و این تلقین به ما انتقال داده می شود که آنان همزمان با یکدیگر اتفاق افتاده اند.
در واقع واژه تلقین هم بخشی از سبک فیلمسازی نولان است تا مخاطب در هزارتوی روایی او گیر کند. نمونه جذابش سکانس اسیر شدن قهرمان بین ستاره ای در یک سیاهچاله است تا او در آینده، گذشته را ببیند و سر شما سوت بکشد.
نولان اولین بار در فیلم کوتاه دودلبگ بازی با زمان و مکان و با روایت های مخدوش شده را آزمایش کرد، جایی که مرد کشنده حشرات در چرخشی داستانی خود قربانی کشنده ای عظیم تر از خویش می شود. همان دمپایی مرگبار در ابعاد عظیم تر بر سرش نازل می شود و تمام. این روایتی از سال 1997 است.
شاید هنوز بعضی از مفاهیم درس هندسه در یادتان مانده باشد. نوار موبیوس یکی از آن مفاهیم جذاب درسی بود، حتی وجه کاردستی هم داشت، نواری شبیه به علامت بی نهایت که اگر اتوماتیک را روی آن حرکت می دادیم هیچ گاه خط ترسیم شده در نقطه ای قطع نمی شد. هر کاری می کردید باز به نقطه شروعین بازمی گشتید. فیلم های نولان الهامات خود را نمونه های ساده ای، چون نوار موبیوس می گیرند، برای همین شما با وجوه ناممکن، پارادوکس های بصری و ساختار موزاییکی مواجهه می شوید. حالا چیزی ساده گیجتان می نماید و جذابیت ماجرا همین جاست. شما در قامت کاشف وارد جهانی نولان می شوید.
نوار موبیوس
حالا اگر ریاضی چندان دل خوشی ندارید، اینجا فرصت کشف زیبایی ریاضیات را پیدا می کنید. مثلاً در ریاضی شیء ناممکنی است به نام پلکان پنروز. این پلکان گونه ای از مثلث پنروز است، ترسیمی دو بعدی از پلکانی است که پله هایش در حین بالا آمدن یا پایین رفتن، چهار پیچ 90 درجه را متحمل می شوند و در عین حال یک چرخه پیوسته را تشکیل می دهند، به گونه ای که شخص همواره از پلکان بالا می رود؛ ولی به ارتفاع بالاتری نمی رسد. نولان از این شیء ناممکن در تلقین استفاده نموده است. در بین ستاره ای هم از مفهومی پیچیده به نام تسرکت (ابرمکعب چهاربعدی) بهره برده است، تسرکت یک ابرمکعب چهاربعدی است، شیء که از تماشایش سرگیجه خواهد گرفت.
جان دیوید واشینگتن و رابرت پتینسون در فیلم سینمایی تنت (Tenet)
مضامین محبوب نولان چیست؟
آثار نولان کنکاشی در مباحث وجودی، اخلاقی و معرفت شناختی مانند تجربه ذهنی، تحریف حافظه، اخلاق انسانی، ماهیت زمان، علیت و ساخت هویت شخصی است. نولان درباره دیدگاه ذهنی (سوبژکتیو) گفته مجذوب درک ذهنی انسان از واقعیم، اینکه همه ما در یک نقطه نظر بسیار منحصربه فردی گیر نموده ایم، چشم اندازی واحد که همه در خصوص واقعیتی عینی بودنش موافقیم؛ و فیلم راهی است که سعی می کنیم چیز ها را از نقطه نظر یکسانی ببینیم.
پرسش های هستی شناختی در خصوص ماهیت و وجود نیز نقش عمده ای در آثار نولان دارند. شخصیت های فیلم هایش همواره دچار بحران وجودی می شوند و هویت خود را مخدوش و آشفته می یابند. از همین روست که در آثار نولان جهانی واقعی (یا عینی) اهمیت کمتری پیدا می نماید و این واقعیت ایجاد شده (یا ذهنی) است که مهم می شود فیلم های نولان به شکل قابل توجهی مبهم اند و اغلب فیلم سازی اش به معماری شباهت پیدا می نماید. با این حال خودش می گوید از افشای ابهامات فیلم هایش اجتناب می نماید تا مخاطبان بتوانند خود دست به تفسیر فیلم ها بزنند. تام شون، منتقد فیلم، از همین نظر آثار نولان را تریلر های معرفت شناختی توصیف می نماید. تریلر گونه ای سینمایی است که هدفش تهییج مخاطب است، سینمایی که قرار است آدرنالین خون شما را بالا ببرد. حالا در فیلم نولان وجه هیجان انگیز ماجرا ابعاد فلسفی می یابد، همان نقطه ای که پیش از نولان کوبریک بدان دست یافته بود.
فارغ از اینکه فیلم های نولان نگاهی به فساد و دسیسه دارد؛ اما شخصیت های فیلم هایش غالباً دچار اضطراب، وسواس و ابهام در اخلاق اند و با ترس و اضطراب، تنهایی، گناه، حسادت و حرص روبه رو می شوند. اگر فیلم تلقین را به یاد داشته باشید می توانید خوب درک کنید چگونه شخصیت اصلی فیلم بار گناه مرگ همسرش را به دوش می کشد و در برابر شخصیت زن مقابلش شرایط مغشوشی دارد. او بین خیانت و وفاداری در نوسان است، دوتایی که با موضوع مرگ و زندگی نیز گره می خورد یا حتی انتقام و بخشش. این دوتایی ها شکلی از ابهام را می آفرینند که بخش اساسی فلسفه اخلاق به حساب می آیند و ما در زندگی روزمره مدام بدان دچار می شویم. در بعضی از فیلم های نولان حتی شخصیت مثبت و منفی تصاویر آینه ای یکدیگر می شوند، همانند فیلم تلقین یا سری بت من.
کریستوفر نولان در پشت صحنه فیلم تنت (Tenet)
برجسته ترین درون مایه آثار نولان مفهوم زمان است. تمام فیلم های او با مفهوم ساختاری با زمان رابطه عجیبی می سازند. اگر تلقین را ندید، توصیه به دیدنش می کنیم، جایی که شما نه تنها زمان در هم تنیده و پیچیده را تشخیص نمی دهید که مکان هم از شکل خارج می شود. جهانی تودرتویی فیلم، شاید با تکیه بر مفهوم فیزیکی و هستی شناختی با عنوان جهان های موازی در فیلم به خوبی به تصویر کشیده می شود؛ البته در انباشتی از هیجان.
زمان در آثار نولان محصول مطالعات قوانین فیزیک و نظریه نسبیت عام انیشتین است. زمان در آثار نولان آنتاگونیست فیلم یا همان شخصیت بد معرفی می شود.
پرسش های هستی شناختی در خصوص ماهیت و وجود نیز نقش عمده ای در آثار نولان دارند. شخصیت های فیلم هایش همواره دچار بحران وجودی می شوند و هویت خود را مخدوش و آشفته می یابند. از همین روست که در آثار نولان جهانی واقعی (یا عینی) اهمیت کمتری پیدا می نماید و این واقعیت ایجاد شده (یا ذهنی) است که مهم می شود.
مهم این است که شما به چه چیزی فکر می کنید. تاد مک گاوین، نویسنده کتاب کریستوفر نولان افسانه ای استدلال می نماید که نولان نخستین فیلمسازی است که خود را کاملاً به توهم رسانه اختصاص داده و او را فیلمسازی هگلی نامیده است. حالا قصد نداریم چندان وارد ماجرای هگل شویم؛ اما همه چیز به جای برمی شود که آنچه ما می بینیم با آنچه در بیرون از ذهن ما وجود دارد، تفاوت شگرفی است.
فیلم های نولان چگونه جهان را تفسیر می نمایند؟
آثار نولان غالباً به عنوان تفسیر های مهم اجتماعی و سیاسی تلقی می شوند و از همین لحاظ پای فلاسفه را به نقد آثارش باز نموده است. ژیژک، فیلسوف مشهور اسلوونیایی گفته شوالیه تاریکی نولان نشان می دهد بلاک باستر های هالیوودی می توانند شاخص های دقیق مخمصه های ایدئولوژیک جوامع ما باشند. سه گانه شوالیه تاریکی کنکاشی در آشوب، تروریسم، تشدید خشونت، اختلاس، سودمندی، نظارت گسترده و درگیری طبقاتی است. قوس شخصیتی بتمن از یک مرد به سوی چیزی بیش از یک مرد است شبیه به ابرانسان نیچه است. این مجموعه همچنین ایده هایی از شکوه فلسفی روش ساده تر و ابتدایی تر زندگی و مفهوم اراده عمومی ژان ژاک روسو را بازتاب می دهد.
نولان در فیلم تنت (Tenet) واقعا یک هواپیما را منفجر کرد
داگلاس کلنر، نظریه پرداز این مجموعه را تمثیلی مهم در خصوص دوران بوش و دیک چنی می داند که مضمون فساد دولت و عدم حل مسائل اجتماعی و نمایش های سینمایی و نمادپردازی های مربوط به 11 سپتامبر را برجسته می نماید.
در سال 2018، مجله محافظه کار The American Spectator مقاله ای با عنوان در جستجوی کریستوفر نولان منتشر می نماید و می نویسد همه فیلم های نولان، ضمن حفظ وطن پرستی قدرتمند، در سطح زیرین آب های تیره و تار فلسفه فرومی رود، و بعضی از این عمیق ترین تقلا های انسانی در عصر متأسفانه پسامدرن ما را جستجو می نماید.
این مقاله همچنین بیان می نماید که دانکرک از کار نمایشنامه نویسان ابزوردیستی، چون ساموئل بکت و رمان های تیره و تار فلاسفه اگزیستانسیالیسم، آلبر کامو و ژان پل سارتر نشأت گرفته است؛ هر چند خود نولان گفته هیچکدام از فیلم هایش قرار نیست سیاسی باشند.
کریستوفر نولان و جان دیوید واشینگتن در پشت صحنه فیلم تنت (Tenet)
نولان از چه کسانی الهام می گیرد؟
نولان از نقاش مشهور هلندی موریس اشر به عنوان منبع الهام و ایده در کارهایش یاد نموده است. خودش می گوید من به شدت از موریس اشر و نقطه اتصال جذاب یا محو شدن مرز های میان هنر و علم یا هنر و ریاضیات الهام گرفته ام. دیگر منبع الهام او خورخه لوئیس بورخس، نویسنده آرژانتینی است. خودش فیلم مومنتو را پسر عموی عجیب یادبود فیونه می داند و گفته است خیال می کنم نوشته های بورخس به طور طبیعی و به خودی خود معطوف به یک تفسیر سینمایی است؛ چون تماماً کارایی و دقت است، استخوان های برهنه یک ایده.
استنلی کوبریک، مایکل مان، ترنس مالیک، اورسون ولز، فریتز لنگ، نیکلاس روگ، سیدنی لومت، دیوید لین، ریدلی اسکات، تری گیلیام و جان فرانکنهایمر فیلمسازانی هستند که رد پاهایشان در سینمای نولان دیده می شود فهرست فیلمسازانی که بر سبک سینمایی نولان تأثیرات داشته اند، شاید خود شکلی از مطالعه تاریخ سینما باشد: استنلی کوبریک، مایکل مان، ترنس مالیک، اورسون ولز، فریتز لنگ، نیکلاس روگ، سیدنی لومت، دیوید لین، ریدلی اسکات، تری گیلیام و جان فرانکنهایمر فیلمسازانی هستند که ردپاهایشان در سینمای نولان دیده می شود.
فیلم های مورد علاقه نولان شامل بلیدرانر (1983)، جنگ ستارگان (1977)، مردی که می خواست شاه باشد (1975)، لارنس عربستان (1962)، محله چینی ها (1974)، 2001: یک ادیسه فضایی (1968)، ویدنیل و من (1987) می شوند. در سال 2013 مجموعه کریتریون فهرستی از ده فیلم مورد علاقه نولان را در کاتالوگش منتشر کرد که شامل فیلم های ضربه (1984)، 12 مرد خشمگین (1957)، خط نازک قرمز (1998)، وصیت نامه دکتر مابوزه (1933)، زمان بندی بد (1980)، کریسمس مبارک آقای لارنس (1983)، برای همه انسان ها (1989)، زندگی بدون توازن (1982)، آقای آرکادین (1955)، و حرص اریک فون اشتروهام (1924) بود. او همچنین از هواداران فیلم های جیمز باند است و از آن ها به عنوان منبع عظیمی الهام یاد نموده است.
عادت نولان در به کارگیری داستان های غیرخطی از تأثیر رمان واترلند گراهام سویفت است. نولان همچنین تحت تأثیر زبان بصری فیلم دیوار پینک فلوید (1982) و ساختار پالپ فیکش (1994) است و خودش گفته مجذوب آنچه تارانتینو انجام داده شده است. دوزخ دانته، جنگل سری ماکس ارنست و فیلم های اورفئوس (1950)، بندر (1962)، سرویس مخفی اعلی حضرت (1969) و زابربسیکی پوینت (1970) دیگر الهام بخشان فیلمساز انگلیسی بوده است.
در زمان اکران بین ستاره ای وی به تعدادی از آثر ادبی از جمله پختستان اثر ادوین ابوت ابوت، کارخانه زنبور اثر ایان بانکس و چین خوردگی در زمان اثر مادلین انگل اشاره نموده بود. در دانکرک، نولان گفته از کار های رابرت برسون و فیلم هایی، چون تعصب (1916) و طلوع (1927) و همچنین مزد ترس (1953) الهام گرفته است.
دفاع نولان از نتیجه تنت در گیشه
نتیجه فروش فیلم تنت در گیشه های سینماها آن هم به دلیل اکران آن در دوران شیوع کرونا به شدت مورد توجه بوده است.
به گزارش ورایتی، در حالی که تنت در 2 ماهی که از اکرانش می گذرد در سطح جهان به فروش حدود 350 میلیون دلاری دست یافت، این بحث به شدت مطرح است که آیا این آمار ناامید نماینده است یا آماری مناسب با توجه به بحرانی که از شیوع کرونا دامن جهان و سینما را گرفته، است
نولان در تبادل نظر با لس آنجلس تایمز که به مناسبت انتشار کتابی از تام شون با عنوان تغییرات نولان صورت گرفت، گفته است از فروش تنت هیجان زده شده است.
وی گفت، معتقد است فروش 350 میلیون دلاری نتیجه خوبی بوده است و این کمپانی وارنر برادرز بود که این فیلم را اکران کرد ولی دیگر استودیوها این کار را نکردند.
چه به دلیل پاندمی باشد چه نه، فروش این فیلم در آمریکا انتظارها را برآورد نکرد و آنقدر که لازم بود به هالیوود اطمینان نداد که مردم آماده بازگشت به سینماها هستند. در هفته های نخست نمایش فیلم تقریباً همه فیلم های اصلی که قرار بود سال 2020 اکران شوند به جز زن شگفت انگیز 1984 که آن هم محصول برادران وارنر است تاریخ اکرانشان را عقب انداختند و به سال بعد موکول کردند.
نولان در این باره گفت: من نگرانم که استودیوها نتیجه نادرستی از اکران فیلم ما گرفته باشند. نگران هستم که به جای نگاه کردن به اینکه فیلم کجا عملکرد خوبی داشته و این چطور می تواند به آنها سودی را که بسیار به آن احتیاج دارند برساند، به این نگاه نمایند که کجا فیلم نتوانسته در سطح انتظارهای پیش از کووید 19 عمل کند و از آن به عنوان بهانه ای استفاده نمایند که به جای وارد بازی شدن و خود را وفق دادن، یا حتی بازسازی کسب وکارمان، کاری نمایند نمایش دهندگان فیلم ها در عمل تمام ضررها را متحمل شوند.
به گفته نولان تنت در حالی اکران شد که سینماهای نیویورک و دیگر کلان شهرهای عظیم مانند لس آنجلس و سن فرانسیسکو بسته بودند، در عمل میلیون ها دلار وارد بازی نشد. به طور خصوصی هم در کمپانی برادران وارنر این بحث مطرح بود که منطق اکران یک فیلم بدون سینماروهای اصلی شاید درست نباشد. به همین دلیل فیلم نولان عملکرد بهتری در سینماهای دیگر کشورها داشت و 293 میلیون دلار در بازارهای خارج آمریکا کسب کرد.
در عین حال ممکن است برای استودیوها همین دلیل خوبی باشد که اکران فیلم های بودجه عظیم را فعلاً متوقف نمایند زیرا تنت بدون در نظر دریافت میلیون ها دلاری که در بازار جهانی هزینه بازاریابی آن شده، با بودجه 200 میلیون دلاری ساخته شد و رقبا حدس می زنند این فیلم ممکن است در نهایت ضرری 100 میلیون دلاری را متقبل شود. با این حال چهره های داخل کمپانی معتقدند در نهایت این ضرر ممکن است به 50 میلیون دلار برسد.
هر چند تجارت سینما در دوران پاندمی با ضررهای هنگفتی روبرو شده اما نولان که همواره موافق تماشای فیلم در سالن های سینماها بوده است همچنان خوش بین است و می گوید ممکن است جهان با یک واقعیت جدید پس از دوران کرونا روبرو شود. نکته قابل توجه این است که سال پیش بازار سینماهای جهان با فروش بالای خود رکورد به جای گذاشته بود.
نولان هم با تاکید بر همین مساله مطرح کرد: نباید این واقعیت را نادیده گرفت که سال 2019 عظیم ترین سال برای گیشه ها بود و سینماها بیشترین درآمد را کسب کردند. بنابراین برای من چیزی که بیش از همه اهمیت دارد این است که واقعیت جدید در جهانیی که ما در آن زندگی می کنیم، چیست؟
وی در انتها یادآور شد: در طولانی مدت، رفتن به سینما بخشی از زندگی است. مثل رفتن به رستوران و هر چیز دیگر … اما در حال حاضر همه باید با واقعیت جدید خودمان را سازگار کنیم.
منبع: فرارو