سقف آرزوهایی که یک شبه ویران شد

به گزارش آی تی گپ، خبرنگاران/آذربایجان شرقی تا همین چند روز پیش آرزویش ساختن روستا و کشورش بود، ولی از بد روزگار خبر نداشت؛ نمی دانست آرزوهایش یک شبه بر سرش ویران می شوند، زهرا عابدی جان باخته کوچک زلزله روز جمعه در میانه، با آرزوی آبادی روستا و کشورش در عرض چند ثانیه زیر آوار دفن شد.

سقف آرزوهایی که یک شبه ویران شد

ویدیوی پخش شده از صحبت های این دخترشیرین زبان درفضای مجازی که در خصوص وضعیت بد آموزشی روستا گلایه می کند، دل تمامی هم وطنان را به دردآورد.

گزارشگر صدا و سیمای استان در این ویدیو که در آبان ماه سال گذشته ضبط شده، در روستای ورنکش حضور یافته و پای درد و دل دانش آموزان نشسته است، زهرا عابدی یکی از این دانش آموزان است که در جواب مجری، با عصبانیت می گوید: باید هم عصبانی باشم، نمی توانیم درس بخوانیم، می خواهم درس بخوانم و کاره ای شوم و کشورم را بسازم.

زهرای آینده ساز کشور حق داشت، عصبانی باشد از شرایطی که می توانست بهتر از این باشد، او نیز مانند سایر بچه ها ایران زمین حق داشت از امکانات مطلوب آموزشی بهره مند شود نه این که به دلیل نامناسب بودن و کمبود امکانات رفاهی و زیرساختی، محکوم به دفن آرزوهای کوچک و بزرگ معصومانه اش زیر آوار باشد.

حال او رفته و مردمی را در فراقش نالان گذاشته است، او با رفتنش صدایش را به گوش جهانیان رساند که بچه ها این کشور حق دارند از امکانات آموزشی مطلوب که حق مسلم هر کودک ایرانی است، بهره مند شوند.

فیلم مصاحبه زهرا با شبکه سهند

فردین الهیاری، مجری سابق صداو سیمای در برنامه کندیمیز، در گفت وگو با خبرنگاران، در رابطه با فیلم منتشر شده در فضای مجازی مربوط به این دختر اظهار کرد: در این ویدیو زهرا دخترک شیرین زبانی است که کاپشن قرمز رنگی پوشیده و با حالتی گلایه مند و تندتند صحبت می کند.

وی با بغض و گریه با بیان این که مصاحبه ویدیویی را سال گذشته از دانش آموزان روستای ورنکش تهیه کرده بودیم، ادامه می دهد: صبح زمانی که خبر زلزله روستای ورنکش را شنیدم، احساس دل شورگی داشتم و حس می کردم قرار است اتفاقی تلخی برای یکی از اعضای خانواده ام رخ دهد، من این ویدیو را سال گذشته در پیچ اینستاگرامی ام منتشر کرده بودم، بعد از شنیدن خبر زلزله فیلم را دوباره در پیچ خودم با متنی مبنی بر این که خدایا زهرا هر کجا که هست، سلامت نگهش دار بازنشر کردم، هنوز خبری از فوت زهرا نداشتم.

الهیاری ادامه داد: ظهر خبری مبنی بر فوت دو دختر دانش آموز در روستای ورنکش منتشر شد، بعد از نشر این خبر دل شوره هایم زیاد شده و پیگیری های زیادی برای مطلع شدن از این جریان انجام دادم تا این که عصر به بنده اطلاع دادند دانش آموزان فوت شده در زلزله، همین دختران شیرین زبان هستند.

وی افزود: بعد از شنیدن خبر فوت زهرا مانند پدری که خبر فوت دخترش را دریافت می کند، داغون شدم.شاید مخاطبان تنها با دیدن این فیلم و به صورت لحظه ای احساس غم و غصه کنند ولی بنده از نزدیک با همین دختران شیرین زبان، هم صحبت شده و در جریان خواسته های آن ها قرار گرفته بودم.

الهیاری ادامه داد: خواسته اصلی زهرا در این فیلم که به طور عصبانی مطرح می کند، اختصاص کلاس درس جداگانه برای هر کدام از مقاطع ابتدایی مدرسه بود، زهرا می خواست آینده ساز کشور شود و کاری برای کشور و روستای خود انجام دهد.

زهرا رفت؛ نگذارید زهراها بروند

وی با اشاره به ملاقات خود با خانواده داغدیده زهرا، گفت: پدر و مادر زهرا بی قرار هستند و در حال بسیار نامناسبی قرار دارند، هنوز باور نکردند که زهرا را از دست داده اند.

وی ادامه داد: دیروز به چادر خانواده زهرا رفتم، پدر و برادرش حسین انگار منتظرم بودند تا دوباره میکروفون را بگیرم تا زهرا همان کودکی که نماد مطالبه گری و امید شد، حرف بزند و از نداشتن مدرسه مناسب گلایه کند و به مردم بگوید چرا یکسال پیش صدایم را نشنیدید ولی بعد از مرگم همه برایم لالایی خواندید؟! اما دیگر نه زهرایی بود و نه میکروفونی !

وی خاطرنشان کرد: با پدر زهرا و برادرش حسین سر بر شانه های هم گذاشتیم و برای زهرای عزیز و برای گوش هایی که نشنیدند گریستم؛ چرا که زهرا با تمام کوچکی خود، بزرگ بود و به مردم سرزمینم مطالبه گری را یاد داده بود و در عین حال مردم را برای امید به آینده و تلاش تشویق کرد .

الهیاری با بیان این که پدر زهرا از مصیبت هایش گفت ولی هیچگاه ناله نکرد، افزود: پدر زهرا خدایش را شاکر بود و می گفت:اگر چه زهرای من رفت ولی نگذارید زهراها بروند، شاید فریاد زهرا برای عدالت آموزشی را خیلی ها شنیدند و عصبانیتش خفته گان را بیدار کرد، نمی دانم شاید مردم و بچه ها مدرسه دوست داشتند آرزوی ریحانه و زهرا برای داشتن مدرسه محقق شود.

وی ادامه داد: خوشبختانه فاطمه، دختری که در ویدیو در کنار زهرا ایستاده، زنده و سالم است، ولی فاطمه نیز از فوت زهرا بسیار غمگین و ناراحت بوده و هیچ رغبتی برای حضور در کلاس درس مدرسه بدون زهرا ندارد، بنده سعی کردم او را تسکین دهم و گفتم اگر درس بخوانی می توانی راه زهرا را ادامه داده و به آرزوهای او جامه عمل بپوشانی.

وی یادآور شد: از خیران بزرگ تبریزی و آذربایجان خواستار ساخت مدرسه ای برای یادبود زهرا و ریحانه در این روستا هستیم تا عزم و اراده این بچه ها الگویی برای آینده سازان بعدی کشور شود.

وی با بیان این که ریحانه نیز یکی دیگر از دختران فوت شده در روستای ورنکش است، گفت: متاسفانه به دلیل تخریب خانه ریحانه، پدر و مادر او نیز در بیمارستان بستری هستند.

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 11 دی 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: itgap.ir شناسه مطلب: 674

به "سقف آرزوهایی که یک شبه ویران شد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سقف آرزوهایی که یک شبه ویران شد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید