مسئولان فضای سبز گرگان را به دست باد سپرده اند

به گزارش آی تی گپ، خبرنگاران، گروه استان ها- زهرا بهرامی: باوجود چندین سگ هرچند که آرام و بی صدا هستند جرات پیاده شدن ندارم ولی پیرمرد لبخندزنان با چکمه های پلاستیکی سفید و بیل به دست به ماشین نزدیک می گردد و می گوید: سلام. نگران نباشید هرکس به اینجا ورود کند دوست ماست و سگ ها با آن ها کاری ندارند.

مسئولان فضای سبز گرگان را به دست باد سپرده اند

از وبسایت دولت جمهوری اسلامی ایران دیدن نمایید.

ظاهراً تنها نیست؛ کارگر جوانی مشغول تمیز کردن جای گاوهاست. سلام کوتاه و خدا قوت و وارد اتاق می شوم. کرسی گوشه سمت چپ اتاق شبیه کرسی قدیمی خانه مادربزرگ است که سال هاست فقط برایم خاطره شده. چند کتاب، اجاق گاز دو شعله و کت وشلوارهای رنگ ووارنگ و شکیل سادگی عجیبی به محل زندگی اش بخشیده.

هنوز در رویای خاطره کرسی مادربزرگ بودم که از لابه لای کتاب ها، چند عکس قدیمی و یک کتابچه قطور از اسناد و مدارک و آرشیو را به من داد.

نگران تنها شدن کارگری است که مشغول تمیز کردن گاوداری است و حتی ترجیح می دهد میوه اش را با او تقسیم کند، سرش شلوغ است و ترجیح می دهم وقت دیگری با اون مصاحبه کنم. هنوز باورم نمی گردد پدر مرد خوش رو و خوش قلبی که دیده ام همان جوانی است که حدود نیم قرن پیش (1348) مسئولان امارت متحده عربی برای استقبال از او در فرودگاه المشرف صف کشیده بودند تا به تعبیر خودشان این مهندس الایرانیه زیباترین منظره فضای سبز را در محوطه این فرودگاه برای آن ها طراحی کند.

می خواستم با کوزه دنیا را سبز کنم

فرصت دوباره ای دست داد و با محمدابراهیم (گودرز) روشن به مصاحبه نشستم. 81 خزان و زمستان را پشت سر گذاشته اما همچنان سبز می اندیشد، صداقت در کلامش موج می زند، رک و بی پرده از ناشنیده و ناگفته ها می گوید و از اینکه چگونه یافتن پاسخ سؤالی بچگانه، او را پدر فضای سبز ایران و بنیان گذار فضای سبز دنیا ساخت. گرچه متولد کرج است اما اکنون در گرگان زندگی می نماید.

گاه باشد که کودک نادان به غلط بر هدف زند تیری این جمله نخستین کلامی است که بر لبانش جاری می گردد و می گوید: کمتر از 10سال داشتم که تعطیلات تابستان و طی مسافت بابل تا کرج (زادگاهم) و دیدن جنگل های مرطوب و طبیعت سرسبز شمال البرز و منطقه خشک جنوب البرز سؤالی در ذهنم ایجاد کرد که این سبزی چرا و آن خشکی چرا؟

پدرم می گفت: این طرف البرز باران و برف دارد و سبز است و آن طرف ندارد خشک است؛ پرسیدم چرا خب درخت نمی کارند که سبز گردد. پدرم می گفت آب ندارند. گفتم خب من با کوزه و آفتابه آب می برم. هرسال 20 درخت می کارم و آنجا سبز می گردد. پدر کلافه شد و با فریاد زد یزد و کرمان را هم با کوزه آب می دهی؟

پدر فضای سبز ایران از ورودش به دانشکده کشاورزی در سال 1339 تا کسب مدرک فوق لیسانسش در رشته باغبانی در سال 1345 می گوید و از طرح تحقیقاتی فزونی اقاقیا بر عرعر که توسط استاد عباسقلی خواجه نوری بنیان گذار دانشکده آمار در دانشکده کشاورزی اجرا شده بود. از همکاری با این طرح می گوید و ادامه می دهد: پارک فعلی چمران کرج در تپه مراد آب در کنار رودخانه کرج در سال 1340 و 41 که با همکاری دکتر پرویز نیلوفری و دانش آموزان، کسبه و مردم کرج و شرط اجرایی شدن آن که با استاد دکتر محمدحسن مهدوی اردبیلی گذاشتم، باعث شد لقب پدر فضای سبز به من داده گردد.

روشن اضافه می نماید: وقتی آن روزها صحبت از فضای سبز و ایجاد کمربندی سبز می کردم خیلی ها باور نداشتن که این ایده و فکر اجرایی است اما من ثابت کردم بااراده و یاری خدا همه امور شدنی و ممکن است. آن روزها زیاد شنیدم راهی که در پیش گرفته ای به ترکستان است؛ نه صحبت ها در من اثر داشت و نه پول و ثروت و نه پست و مقام مرا از هدفم دور کرد بلکه هرروز پیگیرتر و مصمم تر شدم.

لابه لای صحبت ها به حکم هایی دولتی و مستندات اشاره می کرد و اسناد و مدارکی از هریک از طرح هایی که اجرا نموده و یا مجری آن بوده نشانم می داد.

آرشیو کاملی از برگزاری نخستین دوره پذیرش دانشجو در رشته مهندسی فضای سبز به مدیریت خودش و چهره های شرکت نماینده آزمون دارد و می گوید: نخستین تکنسین های فضای سبز و باغبانان شهرداری های کشور را او و همکارانش تربیت نموده اند.

بانوی ایرانی معلم فضای سبز ایران

خاطرات زیادی از اجرای طرح های مختلف فضای سبز در شهرهای بزرگ مانند اصفهان، یزد، کرمان و ... دارد که همه را با جزییات تعریف می نماید. هرچند خودش لقب پدر فضای سبز ایران را دارد و بنیان گذار فضای سبز دنیاست اما بانوی ایرانی را معلم فضای سبز می داند و معتقد است طبیعت مادر همه انسان هاست و انسان توانایی احیاء آنچه در اثر جهالت ازدست داده را دارد و تا یک بانوی ایرانی باشد فضای سبز پابرجاست.

بنیان گذار فضای سبز دنیا می گوید: آقایان طبیعت را خراب می نمایند و این نشان می دهد زنان، مردان را بد تربیت می نمایند.

ناگهان درحالی که مشغول ورق زدن کتابچه قطور اسناد و مدارکش است؛ به اسناد طرح کمربندی سبز تهران و تدوین برنامه 100 ساله برای سبز شدن پایتخت و هشدارهای محیط زیستی که در سال 1358 به مسئولان وقت داده بود برمی خورد. از شروع به کار سازمان دنیای فضای سبز در سال 1361 صحبت می نماید و ادامه می دهد: همه مردم اجازه استفاده یکسان از مواهب خداوندی رادارند، مردم باید یک بار دیگر با طبیعت آشتی نمایند و دولت ها به دوراز مباحث سیاسی و حاشیه ای به پیشرفت فرهنگی فضای سبز بی اندیشند.

مهندس پوستینی گرگانی ها

دوست ندارم کلامش را قطع کنم اما برایم جالب است بدانم مجری طرح های بزرگ فضای سبز در ایران و دنیا، چرا این روزها در یک اتاق 20 متری در کنار گاوداری در دل جنگل های نهارخوران زندگی می نماید، طاقت نمی آورم و می پرسم و او پاسخ می دهد: در سال 1351 پس از درگیری با وزیر کشور وقت به دلیل نپذیرفتن مسئولیت متصدی بودجه، آمار و گزارش ها در فرمانداری کل لرستان (به دلیل منطبق نبودن تحصیلات و تخصص من با مسئولیت واگذارشده) به استان گلستان آمدم. شغل های زیادی را در بندر ترکمن، گز و گرگان پذیرفتم از کارگری ساده تا طراح و مجری میدان شهرداری گرگان.

روشن می گوید: با تقاضای انجمن شهر و شهرداری مجری طرح میدان شهرداری شده و متعهد شدم که در مدت 6 ماه این پروژه را تحویل دهم و با یاری مردم و لطف خداوند تلاشم در مقابل دیدگان مردم به ثمر نشست و این پروژه در ششم بهمن همان سال به بهره برداری رسید. آن روزها چون در باران و برف با یک کاپشن چرمی سخت کار می کردم، شهروندان گرگانی مهندس پوستینی صدایم می کردند و خدا قوت می گفتند.

پدر فضای سبز ایران ادامه می دهد: گرگانی ها به من خیلی لطف داشتند و به خاطر سخت کوشی و کار صادقانه ام در آن موقع برای نخستین بار در کشور به من لقب شهروند افتخاری گرگان دادند و هنوز تخته قالی ابریشمی ترکمنی و نقش و نگارهای رنگینش را فراموش ننموده ام؛ ازاین رو ترجیح دادم یک بار دیگر از آلودگی تهران فرار کنم و باقی عمرم را در گرگان سپری کنم.

می پرسم گرگان امروز از دریچه نگاه پدر فضای سبز ایران و او بدون کوچک ترین مکثی می گوید: گرگان در آینده ای نزدیک می میرد و سرنوشت تهران در انتظار گرگان است. مردم در گرگان امروز مداخله ای ندارند و فرهنگ، فضای سبز و حفظ محیط زیست آن به دست باد سپرده شد. بیکاری در آن بی داد می نماید و درختان به هر بهانه ای بی مهابا قطع می شوند؛ خشک سالی بیداد می نماید و تدبیری برای حیات دوباره گرگان اندیشیده نمی گردد. پتانسیل بالایی در حوزه گردشگری و جذب توریسم دارد و زیرساختی برای آن و ایجاد اشتغال وجود ندارد.

بنیان گذار فضای سبز دنیا می گوید: حاضر است برای یاری به حل معضل بیکاری و نجات محیط زیست، مطالعات طرح کمربند سبز از دریای شمال تا جنوب را با یاری دانشجویان و جوانان مستعد استان اجرا کند.

دوست دارم همچنان این مصاحبه ادامه پیدا کند اما حضور در جلسه استانداری گلستان مانع است. باهم از دفتر خارج می شویم و چند قدمی جلوتر پسرک گل فروش دسته های 4 تایی گل نرگس را در یک سطل سفید بزرگ در آب قرار داده و دست هایش را از سوی سرما در جیب هایش فرونموده. از پسرک گل فروش قیمت دودسته را می پرسد و از من می خواهد دودسته را از لابه لای گل ها بیرون بکشم. تا من با وسواس گل ها را انتخاب می کنم او مبلغ را حساب نموده و می گوید من باغبانم و این گل ها تنها چیزی است که هم اکنون می توانم به شما هدیه بدهم.

باکمال افتخار هدیه اش را می پذیرم. ایستگاه ابتدای خیابان ولیعصر نقطه ای است که ما با لبخند از هم جدا می شویم و من تا رسیدن به جلسه چهره پدر بشاش فضای سبز ایران را در از خاطر می گذرانم و هرازگاهی عطر گله ای نرگس را تا اعماق وجودم نفس می کشم.

منبع: خبرگزاری مهر
انتشار: 29 فروردین 1399 بروزرسانی: 21 مهر 1399 گردآورنده: itgap.ir شناسه مطلب: 950

به "مسئولان فضای سبز گرگان را به دست باد سپرده اند" امتیاز دهید

1 کاربر به "مسئولان فضای سبز گرگان را به دست باد سپرده اند" امتیاز داده است | 1 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مسئولان فضای سبز گرگان را به دست باد سپرده اند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید