تفال به حافظ امروز آدینه 29 مهرماه 1401
به گزارش آی تی گپ، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی
نه رازش می توانم گفت با کس
نه کس را می توانم دید با وی
لبش می بوسد و خون می خورد جام
رخش می بیند و گل می نماید خوی
بده جام می و از جم مکن یاد
که می داند که جم کی بود و کی کی
بزن در پرده چنگ ای ماه مطرب
رگش بخراش تا بخروشم از وی
گل از خلوت به باغ آورد مسند
بساط زهد همانند غنچه کن طی
چو چشمش مست را مخمور مگذار
به یاد لعلش ای ساقی بده می
نجوید جان از آن قالب جدایی
که باشد خون جامش در رگ و پی
زبانت درکش ای حافظ زمانی
حدیث بی زبانان بشنو از نی
توضیح لغت: خوی: عرق/خلوت: به استعاره یعنی نهانگاه عدم
تفسیر عرفانی:
چون لب یار را می بوسم، گویی به آب زندگانی دست یافته ام. مقصود او از این شعر این است که دلدادگان دوست که عشق او را در جان پرورده اند و راز دار عشق او هستند، با وصال به عشق او جام سعادت را می نوشند و جاودانه می گردند، و بدین سان در پرتو او در حیاتی آرام بسر می برند.
تعبیر غزل:
اگر روزی به اهل دلی برخورد کردی؛ بدان که این تو لطف و عنایتی ست از جانب خدای مهربان که در حق تو روا داشته است. اگر قصد داری تا با اهل دل همراهی کنی و راه های رفته او را بروی، پند های وی را بپذیر و آن ها را به کار بند تا به مقصودی که می خواهی برسی، انشالله.
منبع: فرارو